این ما بیت الماله ، نباید خراب بشه! یک هفته بعد از شروع عملیات والفجر 4 ،تیپ عمار می خواست دوباره روی قله،عملیات کند. آن شب هوا خیلی سرد بود. طبق نقشه ی مهدی خندان،فرمانده ی تیپ، باید از معبر می گذشتیم و کانی مانگا را دور می زدیم . احتمال موفقیت در عملیات خیلی زیاد بود. فرمانده گفت: اگر تخریب چی ها را برای گذشتن از میدان مین بفرستیم، کار به صبح می کشه و عراق زمین گیرمون می کنه. یکی از بچه ها گفت: آقا مهدی! من می خوابم روی مین،شما رد بشید! مهدی گفت: اسمت چیه ؟پسره گفت: کامبیز روانبخش. این را گفت و پیراهنش را کند. مهدی گفت: چرا پیراهنت را در میاری؟ و آن پسر گفت: این مال بیت الماله ،نباید خراب بشه. این پسر بچه خوابید روی مین، یکی هم بغل دستش خوابید. اول، مهدی آهسته رد شد. بعد، یکی یکی بچه ها رد شدند. کمتر از یک گروهان که رد شد، وزن یکی از بچه ها سنگین بود. وزن او و بچه هایی که خوابیده بودند از حد نصاب بیشتر شد و یک دفعه، مین عمل کرد. هر سه درجا شهید شدند...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |