ذوالفقار
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام دوباره صبح، ظهر، عصر، غروب شد نیامدی ... اللهم عجل لولیک الفرج
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88/12/6ساعت
2:41 عصر توسط سلمان نظرات ( ) |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |